دوباره عشق، دوباره هوا، دوباره نفس / دوباره ختم زمستان دوباره فتح بهار
در این بهار که هر گلی دلی ببرد / نشد که این دل افسرده را گلی ببرد / میان این همه گلهای ناز پرور / گلی نبود که از دست ما دلی ببرد
کدام عید و کدامین بهار ؟ با چه امید ؟ / که با نبود تو... نومیدم از رسیدن عید
خرم از تازه بهار است تن دشت و درخت / وقت عیش است همه شهر خبر باید کرد
دارد بهار میگذرد، با شتاب عمر / فکری کنید، فرصت پلکی درنگ نیست
در بهار از من مرنج ای باغبان گاهی اگر / یاد از بی برگی فصل خزان آرم ترا
خزان چو بگذرد از پی بهار می آید / خزان عمر ندارد ز پی بهار، افســـــــــــــــــــــوس