-
عنوان عکس با شما...!
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1385 18:27
-
ایستگاه راه آهن نیشابور
شنبه 3 تیرماه سال 1385 11:46
-
آثار ماندگار
سهشنبه 23 خردادماه سال 1385 11:56
-
کتاب خیام - در حاشیه برگزاری مراسم بزرگداشت روز خیام
یکشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1385 12:13
-
حکیم عمر خیام نیشابوری
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 12:34
-
نشانی از خدا
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1385 10:20
-
عطار امروز
دوشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1385 11:44
-
ایستادگی...
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1385 11:38
-
حصار بوژان نیشابور
سهشنبه 15 فروردینماه سال 1385 01:04
-
برگی از دفتر استاد...
شنبه 27 اسفندماه سال 1384 18:40
-
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
سهشنبه 9 اسفندماه سال 1384 10:45
-
شهر زیبای خرو
شنبه 6 اسفندماه سال 1384 10:58
-
منطقه زیبای دشت
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1384 11:41
-
یا حسین...
شنبه 29 بهمنماه سال 1384 18:09
-
آرامگاه استاد !
دوشنبه 17 بهمنماه سال 1384 12:48
-
حدس بزن کجاست؟!
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1384 14:45
-
آرزوی پاک و مغز کودکانه
پنجشنبه 29 دیماه سال 1384 11:28
-
بارش نخستین برف زمستانی در نیشابور
پنجشنبه 22 دیماه سال 1384 16:18
پاسی از شب رفته بود و برف می بارید چون پر افشانی پر پهای هزار افسانه ی از یادها رفته باد چونان آمری مأمور و ناپیدا بس پریشان حکمها می راند مجنون وار بر سپاهی خسته و غمگین و آشفته برف می بارید و ما خاموش فارغ از تشویش نرم نرمک راه می رفتیم کوچه باغ ساکتی در پیش هر به گامی چند گویی در مسیر ما چراغی بود زاد سروی را به...
-
بدون شرح...!
چهارشنبه 21 دیماه سال 1384 11:48
-
شعر کوچک امروز
سهشنبه 13 دیماه سال 1384 19:19
مثل سرگردانی باد زمستانی شدم باز هم دلتنگ آن یار دبستانی شدم ابرها اندوه قلبم را بهانه کرده اند خاطراتم بر تن سرما جوانه کرده اند از خودم تا خط دریاهای آبی می دوم رنگ رویا می شوم از یاد خود هم می روم قصۀ ما هم تمامش ترس و تشویش و غم است یک ترانه یک شبِ سرشار ِازشادی کم است ناامیدانه امید زندگی دارم هنوز با همه...
-
صبحی بهاری در سرولایت
جمعه 2 دیماه سال 1384 17:59
-
عشقی پدرانه
شنبه 26 آذرماه سال 1384 16:07
سید هاشم و محبت پدرانه... رمضان 84 ، مراسم افطاری کانون جوانان هفت اقلیم ، مسجد چوبی نیشابور
-
یادش بخیر
جمعه 18 آذرماه سال 1384 15:54
یادش بخیر. کی بود؟ آیا به یاد کسی مانده است؟ باغ حقیر خاطره ام از برگ و بار و خاطره خالی است. آن روزهای مهربان و صمیمی آن روزهای خوب آن روزهای بی خبری آن روزهای غفلت... دردا چه زود گذشتند !
-
عشقی دیگر
سهشنبه 15 آذرماه سال 1384 01:59
دبستان برزنون از توابع سرولایت یکی از مکان هایی است که با هزینه شخصی خیر نیک اندیش پروفسور حسین صادقی بنا شده است. پروفسور اهل روستای چکنه است و علاقه خاصی به زبان ترکی دارد ؛ لهجه ای که زبان مادری وی محسوب می شود. می گویند در جلساتی که با حضور ایشان در بخش سرولایت برگزار می شود ، لهجه ترکی ارجحیت ویژه ای دارد. وی در...
-
نمایی زیبا از روستای گرینه نیشابور
پنجشنبه 10 آذرماه سال 1384 12:28
روستای گرینه نیشابور یکی از مکانهای گردشگری و سیاحتی نیشابور است و همچنین از زیباترین نقاط ییلاقی استان خراسان به شمار می رود.
-
فرشته کوچک
چهارشنبه 25 آبانماه سال 1384 01:00
● مراسم افتتاحیه مدرسه روستای عبداله گیو بخش سرولایت نیشابور که به همت پروفسور صادقی ساخته شده است.
-
nsc81
دوشنبه 23 آبانماه سال 1384 00:56
2 سال گذشت... تصویری از اولین و آخرین گردهمایی اعضای گروپ NSC81 ...!!! * از گروپ چه خبر ؟! * به نظر شما چرا گروپ در مسیر کنونی قرار گرفت و همچنان روند نزولی خود را طی می کند ؟
-
مادری از روستای برک شاهی
پنجشنبه 19 آبانماه سال 1384 01:25
دوسال قبل در طول سفرهای زنجیره وار از روستایی به نام برک شاهی گذشتیم. برف زمین را پوشانده بود و باد سرد زمستانی نوازشمان می کرد. در این میان ساعاتی را میهمان مادری از این دیار بودیم که خود را "ننه عباس" معرفی کرد. مادر پیر پس از ثبت عکس چنین گفت: «ننه ، عکسمو بده به عباس تا پس از مرگم بر دیوار اتاق قاب کند.»
-
همسفر عشق
سهشنبه 3 آبانماه سال 1384 20:43
* به توانایی خود ایمان داشتن، نیمی از کامیابی است . یکشنبه گذشته همراه با پرفسور صادقی به دیار سرولایت سفر کردیم تا این خیر نیک اندیش از مدارسی که به همت خویش بنا شده بازدید نماید. افتادگی و خونگرمی حسین صادقی در برخورد با هم ولایتی هایش مثال زدنی بود و پیرزن در دمادم افطار ، اینگونه به استقبال پرفسور آمد.
-
...پاییز ، تولدی دیگر
شنبه 9 مهرماه سال 1384 23:15
* برگ ریزون هزار رنگ پاییز ، جادوی هزار و یک شب سال. نگاه آسمون که می کنی یاد دلتنگی های مشرق زمین می افتی. یاد دلهره ، یاد انتظار. نمیدونم چرا ولی انگار سرنوشت من با پاییز رقم خورده ؛ هراس افتادن یا نیفتادن یک برگ زرد که دلهره و ترس تو نگاهش موج میزنه ، طعم خوش یک هم آغوشی با زمین ، حتی اگه نوک یک چنار پیر باشه. *...